خواندنی
جمعه31 فروردين 1403     Friday, April 19, 2024
1398/10/17
گروه :
سیاسی
کدخبر :
26994
1621
چاپ :

دروازه خورشید

نگاهی به یکی از آثار باستانی کشور بولیوی و شباهتهای آن با آثار ایرانی

نگاهی به یکی از آثار باستانی کشور بولیوی و شباهتهای آن با آثار ایرانی
دروازه خورشید یکی از بناهای قدیمی آمریکای جنوبی در کشور بولیوی است. این بنا در شهر تاریخی «تیاهواناکو» قرار گرفته است. اینجا در قدیم پایتخت امپراتوری بزرگی بود که امروزه اثرات و بازماندههای آن در پرو و شیلی هم دیده میشود. باستانشناسان، قدمت این بنا را حدود 1500 سال پیش تخمین میزنند اما  برخی آنرا قدیمیتر هم دانستهاند.
 این دروازه که به نظر میرسد روزگاری، ورودی مکانی مهم یا مقدسی بوده است. با نقش پادشاهی مقتدر یا ایزدی از ایزدان کهن و با کلاه خورشید نشان با 24 پر مزین شده است. اما مهم اینکه این ایزد که با هر دو دست قدرت چیزی شبیه مار یا اژدها را بر گرفته. شباهتهایی را با نقوش کهن سایر مناطق مانند: آثار مصر، میانرودان، هند، ایران  و یا حتی مکانهایی در آسیای دور را مینماید.
 

دروازه خورشید در شهر تاریخی تیاهواناکو بولیوی

 امروزه باستانشناسان اینگونه نمادها را «خویش خدایی، God Self» گویند. اگر چه تاکنون دانشمندان نتوانستند چرایی شباهتهای این آثار با آثار مشابه در هزاران کیلومتر دورتر را پاسخ دهند. اما بیشتر باستانشناسان بر این باور هستند که بیشک این شباهت آثار، پیوند و ارتباط گسترده مردمان باستان را در روزگاری که هنوز تاریخ از آن بیخبر است را نشان میدهد. روزگاری که  بیشک همه ملتهای گیتی با هم پیوندی داشته و فرهنگ و حتی مذهب نسبتا یکسانی را دارا بودند.! 
اما از نظر نگارنده : در این ارتباط ملل کهن شاید هنوز متون و بننوشتهای ایرانی یگانه سرنخهای پیوند باستانی اقوام و ملل جهان را بدست دهند. مثلا آنجا که در اوستا از هفت کشور گیتی سخن میرود و یا در برخی متون پهلوی، ایران را میانه گیتی معرفی نموده و یا بنا بر شاهنامه، پادشاهان کهن ایرانی در حقیقت حکمروای شش کشور دیگر نیز بودهاند. همچنین در اوستا، هفت کشور گیتی هفت مکانی هستند که همه مردمان آن به اهورامزدا عقیده دارند و با یکدیگر پیوند دارند. (بنگرید به پژوهشهای کتابهای جغرافیای کهن و کشور هفتم اثر نگارنده)
آقای ریچارد کاسرو(Richard Cassaro)  پژوهشگر تمدنها و نمادهای کهن، که در نشانهشناسی ملل باستان کتابهایی دارند عقیده دارد که این نشانههای شبیه به هم در سراسر جهان میتواند نشان یک دین واحد را اما در روزگاران  بسیار دوربه اثبات برساند.!
نشانه مشترک در نماد  دستان قدرت:
در این نشانهها که نمونه آن در دروازه خورشید بولیوی نیز توضیح داده شد عموما خدایان با دستان باز شده و قدرتمند به  دو سوی شرق و غرب ( احتمالا نشان چیرگی بر جهان)، مار یا اژدها، غول، حیوانات شاخدار، شیر، بز، دیو، پرندگان، عقرب، عصا و حتی شاخههای گیاهان را در هر دو دست دارند. اگر چه جنسیت این نشانهها بنا بر باورهای ملل باستان با هم متفاوت است اما در حقیقت به نظر میرسد معنی آنها یکی باشد. در ایران باستان و در جیرفت آثاری از این خدایان بدست آمده است. همچنین نگارههای زروان، ایشتار و یا برخی ایزدان مانند گیل گمش و حتی برخی پادشاهان به این نوع ترسیم گردیدند.






نگاره جامی از جیرفت باستان
جیرفتجیرفت

با نگاهی به اسطورههای کهن میابیم این دستان قدرت در حقیقت نشان چیرگی بر جهان را مینماید و دور نیست که نمادی از ایزدی سلطهگر و یا پادشاهی قدرتمند بوده که از شرق تا غرب عالم را در ید قدرت دارد. با نگاهی به تاج 24 پر خورشید در نگاره دروازه خورشید در بولیوی میتوان به این حقیقت دست یافت که ایزدی که کلاه 24 ترک خورشید را بر سر دارد و دو مار یا اهریمنی را در کف گرفته، ایزدی است که بر همه عالم چیره است و به نوعی نگاهبان دروازه خورشید و نگهدارنده حیات زمین، گیاهان و حیوانات میباشد. در حقیقت این ایزد مکان بر آمدن خورشید از میان تاریکیها ( اهریمنان) را میپاید و هر روز به گیتی زندگی و جاودانگی میبخشد و اهریمنان را نابود و گرفتار میکند.
برای نمونه: در سروده گیل گمش که متنی بابلی و یادگار حدود پنج هزار سال پیش است در مکان بر آمدن آفتاب آمده: «... دو کوهاند که آسمان را میکشند. در میان کوهها، دروازه خورشید کمانه زده  و آفتاب از آنجا بیرون میآید. دو غول نر و ماده بر درواز کوهی که به آسمان گشوده پاس میدهند. تن آنها از سینه به بالا از زمین بیرون آمده پایین تن آنها که کژدم است در دنیای خاک فرو رفته، دیدار آنها ترس آور و نگاه آنها مرگ آور است...» (گیل گمش،  داوود منشی زاده ص 66)

  
دست راست نگارهای از سوئد در شمال اروپا و دست چپ نگارهای از لرستان ایران

در نگارههای مصری تاجی بر سر ایزیس و اوزیریس و هوروس دیده میشود که با نشان آفتاب و مار مشخص شدهاند که این نشان نیز میتواند در همین راستا تفسیر گردد. شاخ و یا حیوانات شاخدار هم به نوعی به معنی جایگاههای غروب و طلوع آفتاب آمده است. در عجایب المخلوقات آمده «... چون اسکندر به کوه قاف رسید فرشتهای او را گفت هر که از قرن (به عربی به معنی شاخ) عالم (شرق) به قرن دیگر (غرب) رسد ویرا ذوالقرنین میگویند...» از آنجا که ذوالقرنین لقب اسکندر بوده میتوان اندیشید که اسکندر را با این نماد بصورت جهانگشا و فاتح نشان دادهاند. ناگفته نماناد که در برخی القاب قاجاری هم تا همین قرن گذشته پادشاهان را «صاحب قران» یعنی حکمرانان شرق و غرب جهان مینامیدند
تاجهای شاخدار بر سر برخی پادشاهان ایرانی و حتی مصری نیز میتواند به گونهای نمایش چیرگی آنان بر جهان بوده باشد.

 
نشانهای قدرت ایزدان بر آثار جیرفت

شاخ خورشید در احادیث و روایات:
در متون کهن مصری خورشید از میان دو شاخ اهریمن طلوع و غروب دارد که در زمانهای قدیم مکان شرق و غرب بوده و در اسطورههای مصری جایی بوده که مارها و اژدهاهای تاریکی مانع نور خورشید بودهاند اما خورشید از میان آن طلوع میکند در احادیث اسلامی نیز این مارها به شیطان (اهریمنان) تعبیر شدهاند. مانند روایات زیر که اهل سنت در صحیحین آوردهاند:


ایزد بانوی ایزیس با تاج شاخدار خورشید
«نماز صبح را بخوان سپس تا وقتی که خورشید طلوع میکند و بالا میآید نماز نخوان، چون خورشید بین دو شاخ شیطان طلوع میکند» ( صحیح مسلم 832) ولی در روایت دیگری بجای « قرن شیطان» ، « قرن شمس» یعنی شاخ خورشید آمده است،
 چنانکه پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: « الْفِتْنَةُ هَا هُنَا ، الْفِتْنَةُ هَا هُنَا ، مِنْ حَیْثُ یَطْلُعُ قَرْنُ الشَّیْطَانِ ، أَوْ قَالَ : قَرْنُ الشَّمْسِ» (صحیح بخاری7092)
یعنی: هان آگاه باشید که فتنه از این ناحیه است، از آنجا که شاخ شیطان طلوع میکند، یا فرمود: شاخ  خورشید. (راوی شک داشت که پیامبر صلی الله علیه وسلم شاخ شیطان گفته یا شاخ خورشید.).
نتیجه گیری:
همانگونه که پیشتر در نظریه هفت کشوری در کتابهای جغرافیای کهن و کشور هفتم بیان داشتیم بنابر متون کهن ایرانی، در روزگاری بسیار دور، ایرانیان بر همه جهان حتی از قطبین تا آمریکای شمالی و جنوبی نیز چیره بوده و از این مکانها، آگاهی داشتهاند و جهانیان نیز روزگاری به همین دلیل با هم پیوند نزدیک و فرهنگ و مذهب مشترکی داشتهاند که البته در هزاران سال قبل به علل نامعلومی این پیوند گسیخت و جهانیان بار دگر از هم دور افتادند.! 
به کوتاهی باید گفت: شباهتهای آداب و رسوم، جشنها، زبان، نژاد، هنر، لباس و نشانههای معماری و باستانی یکسان مانند همین نماد دروازه خورشید و یا پراکندگی نشان چلیپا، در سراسر گیتی به نوعی نشان دهنده این واقعیت است که مردمان بسیار دورتر از تاریخ به هم نزدیک تر از دورههای بعدی بودهاند. و چه بسا با ژرف نگری در فرهنگ ملل دور افتاده گیتی بتوان پیوندهای بسیار نزدیکی با فرهنگ خودمان را بیابیم. نشانههایی که امروز در میان ما نیست اما روزگاری وجود داشته و سرنخهای آن اما در ملل دیگر یافت میشود. امید است با پژوهش بیشتر این تاریخهای گمشده روشنی یابند..
 

دیدگاه کاربران

مخاطبان گرامی، برای انتشار نظرات لطفا نکات زیر را رعایت فرمایید :

  1. نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  2. نظرات حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های اسلامی منتشر نمی‌شود.
  3. نظرات پس از ویرایش ارسال می‌شود.
دیدگاه شما ثبت شد
مطالب پیشنهادی
خواندنی

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به ماهنامه خواندنی می باشد.